معنی cubic به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkjuːbɪk ˈkjuːbɪk

معنی و نمونه‌جمله

مکعبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- cubic meter

- متر مکعب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cubic

adjective Having three dimensions

Synonyms: three-dimensional, dimensional, fourth-dimensional, spatiotemporal, stereoscopic, volumetric

Antonyms: linear, planar

ارجاع به لغت cubic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cubic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cubic

لغات نزدیک cubic

- cube root
- cubeb
- cubic
- cubic measure
- cubical

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel