فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pent

American: ˈpent British: pent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

محصور، بسته (غالباً با up و in )، مقید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was pent up for ten years.

او ده سال در زندان بود.

She could no longer control her pent-up feelings.

او دیگر قادر نبود که احساسات سرکوب‌شده‌ی خود را مهار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pent

  1. verb enclose
    Synonyms:
    enclosed confined fenced walled imprisoned caged cooped jailed folded cribbed immured mewed
    Antonyms:
    released freed
  1. verb produce a literary work
    Synonyms:
    wrote composed published indited
    Antonyms:
    spoke
  1. adjective closely confined
    Synonyms:
    shut up

ارجاع به لغت pent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pent

لغات نزدیک pent

پیشنهاد بهبود معانی