با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wrote

roʊt rəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    write
  • شکل سوم:

    written
  • سوم شخص مفرد:

    writes
  • وجه وصفی حال:

    writing

معنی

adverb
زمان گذشته ساده فعل Write

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrote

  1. verb Write music
    Synonyms: indited, published, composed, pent
  2. verb Have (one's written work) issued for publication
    Synonyms: indited, pent, scribbled, corresponded, communicated, drafted, created, inscribed, spelt, produced, published, subscribed, signed, recorded, scribed, composed, scrawled, rewrote, scratched, noted, formulated, autographed, transcribed
  3. verb Record data on a computer
    Synonyms: inscribed, saved, signed, scribed, reproduced, autographed, indited, printed, addrest, scrawled, engrossed
    Antonyms: read

ارجاع به لغت wrote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrote

لغات نزدیک wrote

پیشنهاد بهبود معانی