با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Printed

ˈprɪnt̬ɪd ˈprɪntɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    prints
  • وجه وصفی حال:

    printing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
چاپی، چاپ‌شده، مطبوع، به چاپ رسیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- printed and electronic media
- رسانه‌های چاپی و الکترونیکی
- printed papers
- کاغذهای چاپ‌شده
- printed publications
- نشریات چاپی
- printed form
- فرم به چاپ رسیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد printed

  1. verb Reproduce by printing
    Synonyms: published, written, typeset, impressed, composed, typed, stamped, disseminated, pictured, reprinted, filmed, engraved, issued, copied
    Antonyms: written, inscribed, talked
  2. verb To make an impression
    Synonyms: indented, imprinted, impressed
  3. adjective
    Synonyms: engraved, stamped, lithographed, multilithed, Xeroxed (trademark), printed by offset, printed by photo-offset, silkscreened

لغات هم‌خانواده printed

ارجاع به لغت printed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «printed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/printed

لغات نزدیک printed

پیشنهاد بهبود معانی