امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Printer

ˈprɪnt̬ər ˈprɪntə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    printers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
کامپیوتر (دستگاه)‌ چاپگر، چاپ‌کننده، پرینتر link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Can I connect my printer to your computer?
- آیا می‌توانم چاپگرم را به رایانه‌ی شما وصل کنم؟
- At his suggestion, I bought the more expensive printer.
- به پیشنهاد او، چاپگر گران‌تر را خریدم.
noun countable
ناشر، کارگر چاپخانه
- Get the copy to the printer.
- کپی را به کارگر چاپخانه بدهید.
- The printer carefully checked each page before running the final print of the magazine.
- ناشر با دقت هر صفحه را قبل‌از انجام چاپ نهایی مجله بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد printer

  1. noun typesetter
    Synonyms:
    compositor pressperson publisher typographer
  1. noun computer peripheral device
    Synonyms:
    ball printer character printer color printer daisy-wheel printer dot-matrix printer graphics printer ink-jet printer laser printer LCD printer LED printer line printer thermal printer

لغات هم‌خانواده printer

  • verb - transitive
    print

ارجاع به لغت printer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «printer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/printer

لغات نزدیک printer

پیشنهاد بهبود معانی