فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Truncate

ˈtrʌŋkeɪt trʌŋˈkeɪt

گذشته‌ی ساده:

truncated

شکل سوم:

truncated

سوم‌شخص مفرد:

truncates

وجه وصفی حال:

truncating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بریدن، کوتاه کردن، زدن، بی‌سر کردن، شاخه زدن، ناقص کردن، مثله کردن

Please truncate the video to fit the presentation time.

لطفاً ویدیو را متناسب با زمان ارائه کوتاه کنید.

The programmer had to truncate the database entries to improve performance.

برنامه‌نویس مجبور شد ورودی‌های پایگاه داده را برای بهبود عملکرد کوتاه کند.

verb - transitive

جایگزین کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

In the experiment, we will truncate the crystal to test its response to stress.

در آزمایش، ما کریستال را جایگزین می‌کنیم تا پاسخ آن به فشار را آزمایش کنیم.

They chose to truncate the gem to create a unique design for the jewelry.

آن‌ها تصمیم گرفتند این جواهر را جایگزین کنند تا طرحی منحصربه‌فرد برای جواهرات ایجاد کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truncate

  1. verb shorten
    Synonyms:
    cut trim clip cut short curtail abridge abbreviate lop shear crop prune pare cut off top
    Antonyms:
    lengthen stretch expand elongate

ارجاع به لغت truncate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truncate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truncate

لغات نزدیک truncate

پیشنهاد بهبود معانی