گذشتهی ساده:
truncatedشکل سوم:
truncatedسومشخص مفرد:
truncatesوجه وصفی حال:
truncatingبریدن، کوتاه کردن، زدن، بیسر کردن، شاخه زدن، ناقص کردن، مثله کردن
Please truncate the video to fit the presentation time.
لطفاً ویدیو را متناسب با زمان ارائه کوتاه کنید.
The programmer had to truncate the database entries to improve performance.
برنامهنویس مجبور شد ورودیهای پایگاه داده را برای بهبود عملکرد کوتاه کند.
جایگزین کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In the experiment, we will truncate the crystal to test its response to stress.
در آزمایش، ما کریستال را جایگزین میکنیم تا پاسخ آن به فشار را آزمایش کنیم.
They chose to truncate the gem to create a unique design for the jewelry.
آنها تصمیم گرفتند این جواهر را جایگزین کنند تا طرحی منحصربهفرد برای جواهرات ایجاد کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «truncate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truncate