فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Truncation

trʌŋˈkeɪʃn̩ trʌŋˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    قطع سر، سرزنی، بی‌سر سازی، ابتر‌سازی، تسطیح زوایا، ناقص‌سازی
  • noun
    برش، کوتاه‌سازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد truncation

  1. noun The property of being truncated or short
    Synonyms: shortness

ارجاع به لغت truncation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truncation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truncation

لغات نزدیک truncation

پیشنهاد بهبود معانی