آخرین به‌روزرسانی:

Truncation

trʌŋˈkeɪʃn̩ trʌŋˈkeɪʃn̩

معنی‌ها

noun

قطع سر، سرزنی، بی‌سر سازی، ابتر‌سازی، تسطیح زوایا، ناقص‌سازی

noun

برش، کوتاه‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد truncation

  1. noun the property of being truncated or short
    Synonyms:
    shortness

ارجاع به لغت truncation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «truncation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truncation

لغات نزدیک truncation

پیشنهاد بهبود معانی