آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

    Shear

    ʃɪr ʃɪə

    گذشته‌ی ساده:

    sheared

    شکل سوم:

    shorn

    شکل جمع:

    shears

    معنی shear | جمله با shear

    verb - intransitive verb - transitive

    پشم ... را چیدن، پشم ... را قیچی کردن (گوسفند)، زدن، چیدن، قیچی کردن (پشم گوسفند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He sheared the sheep before the hot summer months arrived.

    او پشم گوسفندان را قبل از رسیدن ماه‌های گرم تابستان می‌چید.

    It takes skill and practice to shear a sheep.

    قیچی کردن پشم گوسفند به مهارت و تمرین نیاز دارد.

    verb - transitive

    قیچی کردن، زدن (موی شخص)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    She sheared the baby's curly hair away.

    موهای فرفری کودک را قیچی کرد.

    He asked him to shear his hair.

    از او خواست موهایش را بزند.

    verb - intransitive

    کنده شدن، ورآمدن، شکافته شدن (در اثر فشار)

    The boat was shearing the water.

    قایق سینه‌ی آب را می‌شکافت.

    The tree branch sheared off in the strong wind.

    شاخه‌ی درخت بر اثر باد شدید کنده شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The impact sheared off the bolts.

    برخورد موجب شکاف پیچ و مهره‌ها شد.

    verb - intransitive verb - transitive

    (انگلیسی اسکاتلندی) درو کردن (با داس)، با داس درو کردن

    The farmer used a sharp sickle to shear the wheat in the field.

    کشاورز از داس تیز برای درو کردن گندم در مزرعه استفاده کرد.

    He sheared the ripe barley with precision and speed.

    جو رسیده را با دقت و سرعت درو کرد.

    verb - transitive

    بریدن، هرس کردن (با قیچی باغبانی یا هر چیز مشابه دیگر)

    The gardener sheared the overgrown hedge.

    باغبان پرچین بیش از حد رشدکرده را برید.

    The gardener had to shear the bushes.

    باغبان مجبور شد بوته‌ها را هرس کند.

    verb - transitive

    گرفتن، بازستاندن، محروم کردن (از حق یا سلامتی یا قدرت و غیره)

    His recent illness has shorn him of strength.

    بیماری اخیر رمق او را گرفته است.

    The unexpected betrayal sheared her of her trust in others.

    خیانت غیرمنتظره اعتماد او به دیگران را گرفت.

    verb - transitive

    زمین‌شناسی به حرکت درآوردن (توده‌ی سنگ و غیره)

    The earthquake's powerful force shear rocks along the fault line.

    نیروی قدرتمند زلزله سنگ‌ها را در امتداد خط گسل به حرکت درمی‌آورد.

    The earthquake caused the tectonic plates to shear.

    زمین‌لرزه باعث حرکت صفحات تکتونیکی شد.

    noun

    قیچی بزرگ (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    The gardener used her shears to trim the overgrown bushes.

    باغبان از قیچی بزرگ خود برای هرس بوته‌های بیش از حد رشدکرده استفاده کرد.

    The tailor's shears were incredibly sharp.

    قیچی بزرگ خیاط فوق‌العاده تیز بود.

    noun

    تیغه‌ی قیچی (بزرگ)

    A single shear is useless without its counterpart.

    یک تیغه‌ بدون همتای خود بلااستفاده است.

    the shear's pointed tip

    نوک تیز تیغه‌ی قیچی

    noun

    آهن‌بر (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    The blacksmith used the shears to trim the edges of the metal piece.

    آهنگر از آهن‌بر برای کوتاه کردن لبه‌های قطعه‌ی فلزی استفاده می‌کرد.

    I could hear the sound of shears as the metalworker shaped the metal sheets.

    وقتی فلزکار به ورق‌های فلزی شکل می‌داد، می‌توانستم صدای آهن‌بر را بشنوم.

    noun

    بالابر (متشکل از دو یا گاه چند تیغه‌ی عمودی که در انتهای فوقانی آن‌ها به هم چسبیده‌اند) (معمولآ به‌صورت جمع می‌آید)

    the massive shears

    بالابر عظیم

    With the help of the shears, they successfully lifted the cannons onto the deck.

    آن‌ها با کمک بالابر توپ‌ها را با موفقیت روی عرشه سوار کردند.

    noun

    (مکانیک جامدات) نیروی برشی

    Engineers calculated the shear.

    مهندسان نیروی برشی را محاسبه کردند.

    The sudden increase in shear within the column exposed a potential weakness.

    افزایش ناگهانی نیروی برشی در ستون ضعف بالقوه را نشان داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shear

    1. verb clip, cut
      Synonyms:
      cut trim shorten shave pare prune groom crop snip cut back mow fleece

    سوال‌های رایج shear

    گذشته‌ی ساده shear چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده shear در زبان انگلیسی sheared است.

    شکل سوم shear چی میشه؟

    شکل سوم shear در زبان انگلیسی shorn است.

    شکل جمع shear چی میشه؟

    شکل جمع shear در زبان انگلیسی shears است.

    ارجاع به لغت shear

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shear

    لغات نزدیک shear

    • - sheaf
    • - sheaflike
    • - shear
    • - sheared
    • - shearer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.