انگلیسی آمریکایی بند کفش
I need to tie my shoestrings before I go for a run.
قبل از اینکه برای دویدن بروم باید بندهای کفشم را ببندم.
The shoestring on my left shoe is frayed and needs to be replaced.
بند لنگهی چپ کفش من ساییده شده است و باید تعویض شود.
چندرغاز، مبلغ ناچیز (پول)، سرمایهی کم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They started the business on a shoestring.
آنها کاسبی را با سرمایهی کمی آغاز کردند.
I started my business with just a shoestring and a dream.
کسبوکارم را تنها با چندرغاز و رؤیا شروع کردم.
کم، اندک، ناچیز
We were able to expand our business with a shoestring budget thanks to strategic partnerships and cost-cutting measures.
به لطف مشارکتهای استراتژیک و اقداماتی برای کاهش هزینه، توانستیم کسبوکارمان را با بودجهی کم گسترش دهیم.
She started her own clothing line with just a shoestring investment.
خط تولید لباس خود را تنها با سرمایهگذاری اندک راهاندازی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shoestring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoestring