فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Circumvolve

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive verb - intransitive
    چرخیدن، دور گشتن، دور زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد circumvolve

  1. verb To move or cause to move in circles or around an axis
    Synonyms: rotate, circle, gyrate, orbit, revolve, turn, wheel

ارجاع به لغت circumvolve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumvolve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumvolve

لغات نزدیک circumvolve

پیشنهاد بهبود معانی