شکل جمع:
clinicsدرمانگاه، بالینی، مطب، بیمارستان، کلینیک خصوصی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He closed his private practice and started working for a clinic.
او مطب خصوصی خود را بست و در درمانگاهی مشغول به کار شد.
a child health clinic
درمانگاه بهداشت کودک
a family planning clinic
اندرزگاه تنظیم خانواده
a six-day basketball clinic
آموزش شش روزهی بسکتبال
They will offer a clinic on the latest developments in computers.
آنها یک دورهی آموزشی دربارهی آخرین پیشرفتهای کامپیوتر ارائه خواهند داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clinic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clinic