فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clinic

ˈklɪnɪk ˈklɪnɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    clinics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • countable B1
    درمانگاه، بالینی، مطب، بیمارستان، کلینیک خصوصی
    • - He closed his private practice and started working for a clinic.
    • - او مطب خصوصی خود را بست و در درمانگاهی مشغول به کار شد.
    • - a child health clinic
    • - درمانگاه بهداشت کودک
    • - a family planning clinic
    • - اندرزگاه تنظیم خانواده
    • - a six-day basketball clinic
    • - آموزش شش روزه‌ی بسکتبال
    • - They will offer a clinic on the latest developments in computers.
    • - آن‌ها یک دوره‌ی آموزشی درباره‌ی آخرین پیشرفت‌های کامپیوتر ارائه خواهند داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clinic

  1. noun medical center
    Synonyms: dispensary, hospital, infirmary, sick bay, surgery center

ارجاع به لغت clinic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clinic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clinic

لغات نزدیک clinic

پیشنهاد بهبود معانی