فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inanition

ˌɪnəˈnɪʃn̩ ˌɪnəˈnɪʃn̩

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

سوء تغذیه، ضعف جسمانی

The starving child's inanition was evident in his weak body.

سوء تغذیه‌ی کودک گرسنه از بدن ضعیفش مشخص بود.

The prolonged lack of food and water led to severe inanition among the prisoners of war.

کمبود غذا و آب به مدت طولانی منجر به سوء تغذیه‌ی شدید در اسرای جنگ شد.

noun uncountable

بی‌جانی، بی‌روحی، جمود، مردگی، تهی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inanition

  1. noun weakness characterized by a lack of vitality or energy
    Synonyms:
    exhaustion lethargy lassitude slackness collapse starvation malnutrition

ارجاع به لغت inanition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inanition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inanition

لغات نزدیک inanition

پیشنهاد بهبود معانی