امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shark

ʃɑːrk ʃɑːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sharks

معنی

adverb noun countable
جانورشناسی سگ دریایی، کوسه ماهی، متقلب، گوش‌بری، گوش‌بری کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shark

  1. noun a con artist
    Synonyms:
    cheat fraud swindler trickster con artist flimflam artist sharper predator usurer make expert fish mako maneater trickery

ارجاع به لغت shark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shark

لغات نزدیک shark

پیشنهاد بهبود معانی