فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Pieman

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    piemen

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پای‌پز، پای‌ساز، استاد پای‌پزی (قناد یا آشپز متخصص در تهیه‌ی شیرینی پای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She learned the art of making pies from a famous pieman in London.
- او هنر پای‌پزی را از پای‌سازی معروف در لندن آموخت.
- The young apprentice dreamed of becoming a master pieman one day.
- شاگرد جوان آرزو داشت که روزی به استاد پای‌پزی ماهری تبدیل شود.
noun countable
پای‌فروش، فروشنده‌ی شیرینی پای
- The pieman’s stall was always crowded with hungry customers.
- دکه‌ی پای‌فروش همیشه پر از مشتریان گرسنه بود.
- He worked as a pieman in the local market before opening his bakery.
- قبل‌از اینکه شیرینی‌پزی خودش را باز کند، به‌عنوان پای‌فروش در بازار محلی کار می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pieman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pieman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pieman

لغات نزدیک pieman

پیشنهاد بهبود معانی