بیمزه، بینشاط، بدون هیجان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His zestless demeanor made it hard to enjoy the otherwise lively party.
رفتار بدون هیجان او لذت بردن از مهمانی پرجنبوجوش را دشوار میکرد.
The book's zestless prose failed to engage the readers.
نثر بینشاط کتاب نتوانست خوانندگان را جذب کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «zestless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zestless