فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unaccomplished

American: ʌnəˈkʌmplɪʃt British: ʌnəˈkʌmplɪʃt

معنی‌ها

adjective

ناکامل، تمام‌نشده، به ثمر نرسیده، ناتمام، انجام‌نشده

adjective

ناماهر، ناشی، خامدست، فاقد تحصیل و کمال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unaccomplished

  1. adjective unfinished
    Synonyms:
    incomplete unperformed frustrated
  1. adjective unskilled
    Synonyms:
    untrained uneducated inexpert

ارجاع به لغت unaccomplished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unaccomplished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unaccomplished

لغات نزدیک unaccomplished

پیشنهاد بهبود معانی