فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dun

dʌn dʌn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

رنگ قهوه‌ای کم‌رنگ، سمند، خاکی، اسب کهر، سماجت کردن، آزار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The grocer dunned his customer for payment of his bill.

بقال مرتب از مشتری برای پرداخت صورت‌حسابش طلبکاری می‌کرد.

He was dunned by monetary troubles.

اشکالات پولی او را به ستوه آورده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dun

  1. adjective dun-colored
    Synonyms:
    dull brownish sallow
  1. verb treat cruelly
    Synonyms:
    torment frustrate bedevil rag crucify
  1. noun a color or pigment varying around a light grey-brown color
    Synonyms:
    fawn greyish-brown grayish-brown

ارجاع به لغت dun

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dun

لغات نزدیک dun

پیشنهاد بهبود معانی