گذشتهی ساده:
flankedشکل سوم:
flankedسومشخص مفرد:
flanksوجه وصفی حال:
flankingشکل جمع:
flanksپهلو، تهیگاه، طرف، (نظامی) جناح، از جناح حمله کردن، در کنار واقع شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a horse with sunken flanks
اسبی با تهیگاههای فرورفته
on one flank of the hill
در یک طرف تپه
He attacked the enemy on both flanks.
از هر دو جناح به دشمن حملهور شد.
Our forces were unexpectedly flanked by enemy tanks.
نیروهای ما غفلتزده با تانکهای دشمن محاصره شد.
Shemiran road is flanked by sycamores.
درختان چنار در دو طرف جادهی شمیران قرار دارند.
The prisoner was flanked by two guards.
دو نگهبان در طرفین زندانی قرار داشتند.
The fort flanked on a swamp.
در یک سوی قلعه باتلاق قرار داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flank» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flank