آخرین به‌روزرسانی:

Abutment

əˈbʌtmənt əˈbʌtmənt

معنی

noun

کنار، طرف، مرز، حد، (در پل‌سازی) نیم‌پایه، پایه‌ی جناحی، پشت‌بند دیوار، بست دیوار، نزدیکی، مجاورت، اتصال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abutment

  1. noun masonry mass
    Synonyms:
    support end piece arch end vault end bridge end jutting piece

ارجاع به لغت abutment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abutment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abutment

لغات نزدیک abutment

پیشنهاد بهبود معانی