آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Winkle

ˈwɪŋkl ˈwɪŋkl

معنی winkle

noun verb - transitive

چشمک زدن، جابه‌جا کردن، حلزون خوراکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد winkle

  1. noun edible marine gastropod
    Synonyms:
  1. verb gleam or glow intermittently
  1. verb remove or displace from a position
    Synonyms:
    winkle-out

ارجاع به لغت winkle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «winkle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/winkle

لغات نزدیک winkle

پیشنهاد بهبود معانی