Fastigium

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نوک، رأس، (کالبدشناسی) نوک قسمت فوقانی بطن چهارم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fastigium

  1. noun The highest point or state
    Synonyms: acme, apex, apogee, climax, crest, crown, culmination, height, meridian, peak, pinnacle, summit, top, zenith, payoff

ارجاع به لغت fastigium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fastigium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fastigium

لغات نزدیک fastigium

پیشنهاد بهبود معانی