فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crescendo

krəˈʃendoʊ krəˈʃendəʊ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb

(موسیقی) قوی شدن صدا به‌طور تدریجی، اوج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a crescendo of attacks upon the city

اوج‌گیری حملات بر شهر

At noon, the storm reached its crescendo.

هنگام ظهر توفان به اوج خود رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crescendo

  1. noun increase to climax
    Synonyms:
    rise climb increase building surge peak elevation ascension intensification crest summit apex culmination zenith upsurge critical mass pinnacle

ارجاع به لغت crescendo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crescendo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crescendo

لغات نزدیک crescendo

پیشنهاد بهبود معانی