فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crescendo

krəˈʃendoʊ krəˈʃendəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adjective adverb
    (موسیقی) قوی شدن صدا به‌طور تدریجی، اوج
    • - a crescendo of attacks upon the city
    • - اوج‌گیری حملات بر شهر
    • - At noon, the storm reached its crescendo.
    • - هنگام ظهر توفان به اوج خود رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crescendo

  1. noun increase to climax
    Synonyms: apex, ascension, building, climb, crest, critical mass, culmination, elevation, escalation, intensification, peak, pinnacle, rise, summit, surge, upsurge, zenith

ارجاع به لغت crescendo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crescendo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crescendo

لغات نزدیک crescendo

پیشنهاد بهبود معانی