۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Tuft

tʌft tʌft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
دسته، طره، منگوله، ریشه پارچه، ته‌ریش، ریش‌‌بزی، کلاله، طره‌دار یا پرزدار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a tuft of wool
- یک دسته پشم
- tufted mattresses
- تشک‌های تکمه‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuft

  1. noun clump of strands of something
    Synonyms:
    group collection bunch cluster knot shock tussock ruff feathers plumage topknot cowlick

ارجاع به لغت tuft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tuft

لغات نزدیک tuft

پیشنهاد بهبود معانی