شکل جمع:
coupsبرهم زدن، ضربت، کودتا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her next coup was to bring the two sides to the negotiating table.
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.
Several cabinet ministers were involved in the coup.
چندین وزیر در کودتا دست داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coup» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coup