(سافتبال و بیسبال) توپی که بهصورت مستقیم به حرکت خود ادامه نمیدهد، توپ کاتدار، توپ قوسدار
He throws two different curveballs.
دو توپ قوسدار را پرتاپ میکند.
Three curveballs to the middle.
سه توپ کاتدار به وسط اصابت کردند.
(عامیانه) چیزی غیرمنتظره، موضوعی غافلگیرکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There's always a curveball on every mission.
همواره در هر مأموریتی، چیزی غیرمنتظره وجود دارد.
Every so often life will throw you a curveball.
زندگی هر از گاهی موضوعی غافلگیرکننده برای شما پیش میآورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «curveball» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/curveball