Invalidation

ˌɪnˌvæləˈdeɪʃn̩ ɪnˌvælɪˈdeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
باطل سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invalidation

  1. noun An often formal act of putting an end to
    Synonyms: annulment, abolishment, abolition, abrogation, annihilation, cancellation, defeasance, negation, nullification, voidance, avoidance, extinguishment

ارجاع به لغت invalidation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invalidation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invalidation

لغات نزدیک invalidation

پیشنهاد بهبود معانی