با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Insignificancy

American: ɪnsɪɡˈnɪfəkənsiː British: ˌɪnsɪɡˈnɪfɪkənsɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(insignificance) ناچیزی، ناقابلی، بی‌اهمیتی، کمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insignificancy

  1. noun Lack of importance
    Synonyms: inconsequence, inconsequentiality, inconsequentialness, indifference, insignificance, unimportance

ارجاع به لغت insignificancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insignificancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insignificancy

لغات نزدیک insignificancy

پیشنهاد بهبود معانی