صفت تفضیلی:
bonierصفت عالی:
boniestاستخوانی، استخواندار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some fish are bony.
برخی ماهیها خیلی استخوان دارند.
A bony structure covers its legs.
پاهای آن (جانور) از یک ساختار استخوانی پوشیده شده است.
the bony hands of the old carpenter
دستهای استخوانی نجار پیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bony» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bony