Underweight

ˌʌndərˈweɪt ˌʌndəˈweɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
کسر وزن، دارای کسر وزن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underweight

  1. adjective thin
    Synonyms: angular, anorectic, bony, gangly, malnourished, puny, scrawny, shadow, skeleton, skin and bones, skinny, starved, stringbean, undernourished, undersized
    Antonyms: chubby, fat, overweight, plump, thick

ارجاع به لغت underweight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underweight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underweight

لغات نزدیک underweight

پیشنهاد بهبود معانی