لباس زیر، زیرپوش، زیرجامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The color ran and made all my underwear pink.
رنگ پخش شد و همهی لباس زیرهایم را صورتی کرد.
She changes her underwear every day.
او هر روز زیرپوشش را عوض میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underwear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underwear