آخرین به‌روزرسانی:

Corset

ˈkɔːrsət ˈkɔːsɪt

شکل جمع:

corsets

معنی

noun verb - transitive

کرست، شکم‌بند زنانه، شکم‌بند بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corset

  1. noun girdle
    Synonyms:
    underwear support bodice stays foundation garment corselet

سوال‌های رایج corset

شکل جمع corset چی میشه؟

شکل جمع corset در زبان انگلیسی corsets است.

ارجاع به لغت corset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corset

لغات نزدیک corset

پیشنهاد بهبود معانی