فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Bikini

bəˈkiːni bəˈkiːni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bikinis

معنی

noun countable B2
لباس شنای زنانه دوتکه، مایوی دوتکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bikini

  1. noun a woman's very brief bathing suit
    Synonyms:
    two-piece

ارجاع به لغت bikini

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bikini» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bikini

لغات نزدیک bikini

پیشنهاد بهبود معانی