آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Bikini

bəˈkiːni bəˈkiːni

شکل جمع:

bikinis

معنی bikini | جمله با bikini

noun countable B2

بیکینی (لباس شنای زنانه دوتکه)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She prefers wearing a bikini to a one-piece swimsuit in summer.

او در تابستان بیکینی را به مایوی یک‌تکه ترجیح می‌دهد.

Hesam complimented her on her new bikini.

حسام از بیکینی جدیدش تعریف کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bikini

  1. noun a woman's very brief bathing suit
    Synonyms:

سوال‌های رایج bikini

شکل جمع bikini چی میشه؟

شکل جمع bikini در زبان انگلیسی bikinis است.

ارجاع به لغت bikini

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bikini» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bikini

لغات نزدیک bikini

پیشنهاد بهبود معانی