امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Underclothes

    -dərkloʊðz / / -kloʊz ˈʌndəkləʊðz -kləʊz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    plural preposition
    ( underclothing ) زیرپیراهنی، زیرپوش، لباس زیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد underclothes

    1. noun Undergarment worn next to the skin and under the outer garments
      Synonyms:
      underwear undergarments lingerie union-suit underthings unmentionables skivvies underclothing

    ارجاع به لغت underclothes

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «underclothes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underclothes

    لغات نزدیک underclothes

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return