گذشتهی ساده:
underwhelmedسومشخص مفرد:
underwhelmsوجه وصفی حال:
underwhelmingمورد توجه قرار نگرفتن، چشمگیر نبودن، یأسانگیز بودن، ناامید کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lackluster presentation underwhelmed the investors.
معرفی ضعیف سرمایهگذاران را ناامید کرد.
Despite high expectations, the performance underwhelmed.
علیرغم انتظارات زیاد، این اجرا چشمگیر نبود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underwhelm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underwhelm