Drastic

ˈdræstɪk ˈdræstɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more drastic
  • صفت عالی:

    most drastic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C1
    مؤثر، قوی، جدی، حسابی، عاجل، سریع، اساسی، قابل‌توجه، شدید، عنیف
    • - drastic political measures
    • - اقدامات شدید سیاسی
    • - a drastic shortage of food
    • - کمبود شدید آذوقه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drastic

  1. adjective severe, extreme
    Synonyms: desperate, dire, exorbitant, extravagant, forceful, harsh, immoderate, radical, strong
    Antonyms: calm, collected, easy, mild

ارجاع به لغت drastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drastic

لغات نزدیک drastic

پیشنهاد بهبود معانی