فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drastic

ˈdræstɪk ˈdræstɪk

صفت تفضیلی:

more drastic

صفت عالی:

most drastic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

مؤثر، قوی، جدی، حسابی، عاجل، سریع، اساسی، قابل‌توجه، شدید، عنیف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

drastic political measures

اقدامات شدید سیاسی

a drastic shortage of food

کمبود شدید آذوقه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drastic

  1. adjective severe, extreme
    Synonyms:
    strong harsh forceful extreme desperate radical immoderate extravagant dire exorbitant
    Antonyms:
    easy calm mild collected

Idioms

drastic times call for drastic measures

در شرایط سخت لازم است اقدامات جدی انجام شود (شرایط سخت، اقدامات جدی را می‌طلبد)

ارجاع به لغت drastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drastic

لغات نزدیک drastic

پیشنهاد بهبود معانی