فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whist

wɪst wɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective adverb interjection
    خاموش، ساکت، آرام، گنگ، بی‌صدا، ساکت کردن، هیس کردن، نوعی بازی ورق
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whist

  1. noun A card game for four players who form two partnerships; a pack of 52 cards is dealt and each side scores one point for each trick it takes in excess of six
    Synonyms: long whist, short whist

ارجاع به لغت whist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whist

لغات نزدیک whist

پیشنهاد بهبود معانی