آخرین به‌روزرسانی:

Cockle

ˈkɑːkl ˈkɒkl

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb

چین‌وچروک، موج، رویش زگیل‌مانند، گره و برآمدگی پارچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

It warmed the cockles of my heart to see them succeed.

مشاهده‌ی موفقیت آن‌ها مرا از صمیم قلب شادمان کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cockle

  1. verb stir up (water) so as to form ripples
    Synonyms:
    ripple undulate ruffle riffle
  1. verb to gather something into small wrinkles or folds
    Synonyms:
    crumple pucker rumple knit
  1. noun
    Synonyms:
    shell mollusk bivalve wrinkle

Idioms

cockles of one's heart

اعماق قلب، (از) ته دل

ارجاع به لغت cockle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cockle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cockle

لغات نزدیک cockle

پیشنهاد بهبود معانی