فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Minutely

ˈmɪnətli maɪˈnjuːtli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌دقت، موشکافانه، ریزبینانه، با جزئیات، به‌طور دقیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She examined the document minutely before signing it.
- قبل‌از امضا، قرارداد را به‌دقت بررسی کرد.
- He minutely described the events that led to the accident.
- او وقایع منجر به تصادف را با جزئیات توصیف کرد.
- They minutely analyzed the data before making any conclusions.
- قبل‌از هرگونه نتیجه‌گیری، داده‌ها را به‌طور دقیق تجزیه‌وتحلیل کردند.
adjective
قدیمی دقیقه‌به‌دقیقه
- My boss asked for a minutely breakdown of my workday.
- رئیسم جزئیات دقیقه‌به‌دقیقه‌ی روز کاری‌ام را خواستار شد.
- The news channel provided minutely coverage of the event.
- شبکه‌ی خبری پوشش دقیقه‌به‌دقیقه‌ی این رویداد را ارائه داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد minutely

  1. adverb in a very detailed or precise manner
    Synonyms:
    circumstantially

ارجاع به لغت minutely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «minutely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minutely

لغات نزدیک minutely

پیشنهاد بهبود معانی