فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Minutes

ˈmɪnəts ˈmɪnɪts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
صورت‌جلسه، خلاصه‌ی مذاکرات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The key decisions are documented in the minutes.
- تصمیمات کلیدی در صورت‌جلسه مستند شده است.
- The secretary is responsible for preparing the minutes.
- مسئولیت تهیه‌ی خلاصه‌ی مذاکرات بر عهده‌ی دبیر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد minutes

  1. noun a written account of what transpired at a meeting
    Synonyms:
    record notes summary proceedings transactions hours

Collocations

  • take the minutes

    صورتجلسه نوشتن / یادداشت برداری از جلسه

ارجاع به لغت minutes

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «minutes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minutes

لغات نزدیک minutes

پیشنهاد بهبود معانی