آخرین به‌روزرسانی:

Thoughtfully

ˈθɑːtfli ˈθɔːtfli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

متفکرانه، اندیشمندانه، فکورانه، از روی تعمق

He gazed thoughtfully into the distance.

متفکرانه به دوردست‌ها خیره شد.

He nodded thoughtfully as I finished speaking.

هنگامی که حرفم را تمام کردم، فکورانه سرش را تکان داد.

adverb

با در نظر گرفتن نیازهای دیگران، از روی توجه به بقیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

There were sandwiches, thoughtfully provided by his wife.

از روی توجهی که همسرش به او داشت، تعدادی ساندویچ برای او آماده کرد بود.

Eric has thoughtfully provided copies of all the files

اریک با در نظر گرفتن نیازهای دیگران، از همه‌ی فایل‌ها کپی تهیه کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thoughtfully

  1. adverb showing consideration and thoughtfulness
    Antonyms:
    thoughtlessly

لغات هم‌خانواده thoughtfully

  • adverb
    thoughtfully

ارجاع به لغت thoughtfully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thoughtfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thoughtfully

لغات نزدیک thoughtfully

پیشنهاد بهبود معانی