فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Come To Blows

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • idiom
    گلاویز شدن، کتک کاری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد come to blows

  1. verb to physically fight
    Synonyms: assault, attack, battle, bear arms, box, brawl, challenge, clash, cross swords, dispute, do battle, duel, exchange blows, feud, fight, joust, mix it up, ply weapons, quarrel, scrap, scuffle, skirmish, wage war

ارجاع به لغت come to blows

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come to blows» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-to-blows

لغات نزدیک come to blows

پیشنهاد بهبود معانی