با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Apostle

əˈpɑːsl əˈpɒsl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    apostles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
سیاست علم‌دار، سردمدار، طرفدار (کسی که از یک گروه خاص حمایت می‌کند.)
- Amirkabir was one of the apostles of change in Iran.
- امیرکبیر یکی از علم‌داران تحول در ایران بود.
- She is an apostle of feminism, fighting for gender equality and empowering women in all aspects of life.
- او سردمدار طرفداری از زنان است که برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در تمام جنبه‌های زندگی مبارزه می‌کند.
noun plural countable
دین حَواریون (عنوان دوازده تن از یاران و شاگردان ویژه‌ی عیسی مسیح است.)
- The Apostles faced persecution and martyrdom for their faith.
- حَواریون به‌خاطر ایمانشان با آزارواذیت و شهادت روبه‌رو شدند.
- The Apostle Paul was not one of the original apostles.
- پل، فرستاده‌ی خدا، در زمره‌ی حواریون اصلی نبود.
noun countable
فرستاده، رسول، پیامبر، مبلغ
- The apostle's dedication to his cause inspired many to join in his mission.
- تخصیص رسول به هدفش، بسیاری را برانگیخت تا به مأموریت او بپیوندند.
- Throughout history, apostles have played crucial roles in shaping belief systems.
- در طول تاریخ، پیامبران نقش مهمی در شکل دادن به نظام‌های اعتقادی ایفا کرده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apostle

  1. noun preacher; supporter
    Synonyms: advocate, champion, companion, converter, evangelist, follower, herald, messenger, missionary, pioneer, propagandist, proponent, proselytizer, witness, prophet

ارجاع به لغت apostle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apostle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apostle

لغات نزدیک apostle

پیشنهاد بهبود معانی