(بهصورت مخفیانه) اطلاعات بدست آوردن، جاسوسی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They sent a team to spy out the enemy's defenses.
آنها تیمی را برای بدست آوردن اطلاعات دفاع دشمن فرستادند.
She decided to spy out the company's plans before the meeting.
او تصمیم گرفت قبل از جلسه از برنامههای شرکت جاسوسی کند.
(قبل از تصمیمگیری) وضعیت را ارزیابی کردن، جوانب را سنجیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spy out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spy-out