فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sleeper

ˈsliːpər ˈsliːpə

شکل جمع:

sleepers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

خواب، خفته، خوابیده (شخص)، آدم خواب، آدم خفته، کسی که خواب است

The sleeper lay peacefully in bed, undisturbed by the noise outside.

فرد خوابیده با آرامش در رختخواب دراز کشیده بود، صدای بیرون مزاحمش نبود.

a light sleeper

دارای خواب سبک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a sound sleeper

دارای خواب سنگین

noun

واگن خواب، واگن تختخواب‌دار (راه‌آهن)، تختخواب، جای خواب (در واگن خواب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I booked a cozy sleeper.

واگن خواب راحتی را رزرو کردم.

As soon as we settled into our sleepers, the gentle rumble of the train lulled us into slumber.

به محض اینکه در تختخواب‌های خودمان مستقر شدیم، صدای آرام قطار ما را به خواب فرو برد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی ریل‌بند، تراورس

The railway maintenance crew replaced a damaged sleeper.

خدمه‌ی تعمیر و نگهداری راه‌آهن ریل‌بند آسیب‌دیده را تعویض کردند.

The old wooden sleepers were replaced with more durable concrete ones.

تراورس‌های چوبی قدیمی با تراورس‌های بتنی بادوام‌تر جایگزین شدند.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی گوشواره‌ی طبی (گوشواره‌ی کوچکی که برای جلوگیری از بسته شدن سوراخ گوش سوراخ‌شده از آن استفاده می‌شود)

I lost my favorite pair of sleepers.

آن جفت گوشواره‌ی طبی محبوبم را از گم کردم.

The tiny silver sleeper added a subtle touch of elegance to her overall look.

گوشواره‌ی طبی نقره‌ای کوچک به ظاهر کلی او ظرافت بخشید.

noun countable

شگفتی‌ساز (شخص یا چیزی که به‌طور ناگهانی و شگفت‌آور پس از یک دوره‌ی طولانی عدم موفقیت به موفقیت یا شهرت و غیره می‌رسد)

Despite his lack of experience, he proved to be a sleeper and exceeded everyone's expectations.

علی‌رغم بی‌تجربه بودن، ثابت کرد که شگفتی‌ساز است و فراتر از انتظارات همه است.

The new startup company emerged as a sleeper in the tech industry.

این شرکت استارت‌آپی جدید به عنوان شگفتی‌ساز در صنعت فناوری ظهور کرد.

noun countable

جاسوس خفته

We discovered that our neighbor was actually a sleeper working for a foreign intelligence agency all along.

متوجه شدیم که همسایه‌ی ما در واقع جاسوس خفته‌ای بود که در تمام این مدت برای یک آژانس اطلاعاتی خارجی کار می‌کرد.

The sleeper remained undercover for years.

جاسوس خفته سال‌ها مخفی باقی ماند.

noun countable

انگلیسی آمریکایی پوشاک لباس خواب (نوزادی)

I bought a cute sleeper for my niece.

برای خواهرزاده‌ام لباس خواب بامزه‌ای خریدم.

She buttoned up her son's sleeper.

دکمه‌ی لباس خواب پسرش را بست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleeper

  1. noun a passenger car that has berths for sleeping
    Synonyms:
    sleeping-car wagon-lit slumberer
  1. noun one of the cross braces that support the rails on a railway track
    Synonyms:
    tie crosstie railroad-tie
  1. noun tropical fish that resembles a goby and rests quietly on the bottom in shallow water
    Synonyms:
    sleeper goby
  1. noun a dazzling, often sudden instance of success
    Synonyms:
    hit smash hit smash wow ten-strike boff boffo boffola sleepwalker somnambulist

لغات هم‌خانواده sleeper

  • verb - intransitive
    sleep

ارجاع به لغت sleeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sleeper

لغات نزدیک sleeper

پیشنهاد بهبود معانی