شکل جمع:
sleepersخواب، خفته، خوابیده (شخص)، آدم خواب، آدم خفته، کسی که خواب است
The sleeper lay peacefully in bed, undisturbed by the noise outside.
فرد خوابیده با آرامش در رختخواب دراز کشیده بود، صدای بیرون مزاحمش نبود.
a light sleeper
دارای خواب سبک
a sound sleeper
دارای خواب سنگین
واگن خواب، واگن تختخوابدار (راهآهن)، تختخواب، جای خواب (در واگن خواب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I booked a cozy sleeper.
واگن خواب راحتی را رزرو کردم.
As soon as we settled into our sleepers, the gentle rumble of the train lulled us into slumber.
به محض اینکه در تختخوابهای خودمان مستقر شدیم، صدای آرام قطار ما را به خواب فرو برد.
انگلیسی بریتانیایی ریلبند، تراورس
The railway maintenance crew replaced a damaged sleeper.
خدمهی تعمیر و نگهداری راهآهن ریلبند آسیبدیده را تعویض کردند.
The old wooden sleepers were replaced with more durable concrete ones.
تراورسهای چوبی قدیمی با تراورسهای بتنی بادوامتر جایگزین شدند.
انگلیسی بریتانیایی گوشوارهی طبی (گوشوارهی کوچکی که برای جلوگیری از بسته شدن سوراخ گوش سوراخشده از آن استفاده میشود)
I lost my favorite pair of sleepers.
آن جفت گوشوارهی طبی محبوبم را از گم کردم.
The tiny silver sleeper added a subtle touch of elegance to her overall look.
گوشوارهی طبی نقرهای کوچک به ظاهر کلی او ظرافت بخشید.
شگفتیساز (شخص یا چیزی که بهطور ناگهانی و شگفتآور پس از یک دورهی طولانی عدم موفقیت به موفقیت یا شهرت و غیره میرسد)
Despite his lack of experience, he proved to be a sleeper and exceeded everyone's expectations.
علیرغم بیتجربه بودن، ثابت کرد که شگفتیساز است و فراتر از انتظارات همه است.
The new startup company emerged as a sleeper in the tech industry.
این شرکت استارتآپی جدید به عنوان شگفتیساز در صنعت فناوری ظهور کرد.
جاسوس خفته
We discovered that our neighbor was actually a sleeper working for a foreign intelligence agency all along.
متوجه شدیم که همسایهی ما در واقع جاسوس خفتهای بود که در تمام این مدت برای یک آژانس اطلاعاتی خارجی کار میکرد.
The sleeper remained undercover for years.
جاسوس خفته سالها مخفی باقی ماند.
انگلیسی آمریکایی پوشاک لباس خواب (نوزادی)
I bought a cute sleeper for my niece.
برای خواهرزادهام لباس خواب بامزهای خریدم.
She buttoned up her son's sleeper.
دکمهی لباس خواب پسرش را بست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sleeper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sleeper