ورزش ضربه (در بولینگ ده پین)
He bowled a perfect ten-strike, knocking down all ten pins with one ball.
او ضربهای عالی زد و هر ده پین را با یک توپ به زمین زد.
She bowled a perfect ten-strike, earning her team valuable points.
او ضربهای بینقص زد و امتیازات ارزشمندی را برای تیمش به ارمغان آورد.
موفقیت بزرگ، کامیابی بزرگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The CEO's new marketing campaign was a ten-strike, increasing sales by 50% in just one month.
کمپین بازاریابی جدید مدیرعامل، موفقیت بزرگ بود و در تنها در عرض یک ماه، فروش را ۵۰ درصد افزایش داد.
The author's latest novel was a ten-strike, becoming a bestseller within its first week of release.
تازهترین رمان این نویسنده کامیابی بزرگی بود و در هفتهی اول انتشار در صدر پرفروشترینها قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ten-strike» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ten-strike