Sleepless

ˈsliːpləs ˈsliːpləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
بی‌خواب، بیقرار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to spend a sleepless night
- شبی را بی‌خواب سپری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleepless

  1. adjective insomniac, restless
    Synonyms: active, alert, antsy, anxious, bustling, edgy, fidgeting, fidgety, jumpy, nervous, on edge, strung out, tossing and turning, troubled, unsettled, wakeful, wide-awake, wired, worried

لغات هم‌خانواده sleepless

ارجاع به لغت sleepless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleepless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sleepless

لغات نزدیک sleepless

پیشنهاد بهبود معانی