فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reconnoiter

ˌriːkəˈnɔɪtər ˌrekəˈnɔɪtə

گذشته‌ی ساده:

reconnoitered

شکل سوم:

reconnoitered

سوم‌شخص مفرد:

reconnoiters

وجه وصفی حال:

reconnoitering

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی reconnoitre است.



معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive verb - transitive

شناسایی کردن، بازدید کردن، عملیات اکتشافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We are reconnoitering enemy territory.

ما مشغول شناسایی سرزمین دشمن هستیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reconnoiter

  1. verb to go into or through for the purpose of making discoveries or acquiring information
    Synonyms:
    explore investigate look into inquire probe delve dig scout
  1. verb explore, often with the goal of finding something or somebody
    Synonyms:
    look examine inspect probe survey inquire scout scout-out reconnoitre

ارجاع به لغت reconnoiter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reconnoiter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reconnoiter

لغات نزدیک reconnoiter

پیشنهاد بهبود معانی