با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Reconnaissance

rɪˈkɑːnəsns rɪˈkɒnəsns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    شناسایی، بازدید مقدماتی، اکتشاف
    • - to make an aerial reconnaissance
    • - دیده‌وری (اکتشاف) هوایی کردن
    • - a reconnaissance flight
    • - پرواز شناسایی (دیده‌وری)
    • - a reconnaissance patrol
    • - گشتی شناسایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reconnaissance

  1. noun inspection
    Synonyms: exploration, investigation, maneuvers, probe, recon, reconnoiter, review, scan, scrutiny, search, surveillance, survey

ارجاع به لغت reconnaissance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reconnaissance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reconnaissance

لغات نزدیک reconnaissance

پیشنهاد بهبود معانی