معنی blind date به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈblaɪndˈdeɪt blaɪnddeɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

قرار ملاقات کور (قرار ملاقات عاشقانه‌ی بدون آشنایی قبلی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Going on a blind date can be exciting but also a bit intimidating.

- قرار ملاقات کور می‌تواند هیجان‌انگیز اما کمی هم ترسناک باشد.

- My blind date turned out to be a disaster; we had absolutely nothing in common.

- قرار ملاقات کوری که داشتم، فاجعه بود. ما مطلقاً هیچ چیز مشترکی نداشتیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت blind date

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «blind date» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blind-date

لغات نزدیک blind date

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار