شکل جمع:
errandsکار (محولشده)، مأموریت (رفتن به منظور انجام کار یا رساندن پیام بهویژه به نمایندگی از سوی شخص دیگر)
I have several errands downtown.
چندین کار در مرکز شهر دارم.
I have two more errands to run.
دو مأموریت دیگر مانده که باید بروم و انجام بدهم.
قدیمی پیغام شفاهی (که به شخصی گفته شده است و او مأموریت دارد آن را برساند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The errand was of utmost importance.
این پیغام شفاهی اهمیت زیادی داشت.
Deliver this errand to the king immediately.
این پیغام شفاهی را فوراً به پادشاه برسانید.
دنبال نخود سیاه فرستاده شدن (رفتن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «errand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/errand